:دانلود فایل متن کامل پایان نامه در سایت
sabzfile.com
خودکنترلی و سازههای شناختی آن
بحث خودکنترلی یکی از مباحث روانشناسی است که ناشی از فرایندهای شناختی، اجتماعی،
و هیجانی میباشد و بهدلیل اهمیت آن در بهداشت و سلامت روان امروزه به آن توجه زیادی شده است، بهشکلی که میتوان گفت کنترل و اداره احساسات، کلید بهداشت عاطفی انسان است(بندورا، 1989؛ به نقل از مرکزی، بدری گرگری و واحدی، 2011).
برپایه بسیاری از نظریه های نوین، خود[1] هم آموختنی است هم ساختنی. خود با درونی سازی باورها و گرایش های افراد پیرامون فرد مانند والدین و آموزگاران آموخته میشود، و با شکل گیری باورها در نتیجه تعامل فرد با محیط ساخته و در صورت نیاز، کنترل میشود(کلیپاتری[2] و کلایر[3]،2014).
از آنجا که خودکنترلی تأثیر بسزایی در موفقیتهای انسان دارد، بنابراین پژوهش در زمینه خودکنترلی ضروری بهنظر میرسد.
2ـ2ـ1 تعریفهای متنوعی از خود کنترلی
1ـ اصطلاح خودکنترلی یعنی توانایی کنترل حالتهای تکانشی توسط منع خواستههای کوتاهمدت و فردی داری خودکنترلی است که بتواند انگیزهها و هیجانات آنی خود را مدیریت کند(وبر[4]، 2010).
2ـ خود کنترلی توانایی فرد در شناخت و بهکاربستن استعدادها است برای کنترل احساسات
و هیجانات، رفتار، و نیازها در ارتباط با خودش و جامعه(ربکا و مارک، 20014).
3ـ خود کنترلی یک نوع مراقبت درونی است که بر اساس آن، وظایف محوله انجام و رفتارهای ناهنجار و غیرقانونی ترک میشود، بیآنکه نظارت یا کنترل خارجی در بین باشد؛ بدین معنی
که فرد، بدون توجه به کنترل خارجی، تلاش خود را مصروف انجام کاری نماید که بر عهده
او گذاشته شده و مرتکب موارد نادرستی از قبیل کم کاری، سهل انگاری و… نگردد. درحالیکه نظارت خارجی در تحقق چنین مراقبتی که متضمن انجام وظیفه و ترک خلاف است، نقش ندارد و تنها علت درونی موجب رفتار مزبور میگردد(استفانی[5] و رز[6]، 2012).
4ـ خود کنترلی توانایی است برای کنترل احساسات فرد ، رفتار ، و خواسته ها در برابر
خواسته های خارجی به منظور تعامل با جامعه (میشل[7] و جان[8]، 2014).
5ـ خود کنترلی ضرورتی است در رفتار برای رسیدن به اهداف و برای جلوگیری از تکانه ها
و یا احساساتی که منفی است( مک کالج[9] و وبیلوگبای[10]، 2009).
6ـ خودکنترلی مهارتی است یادگرفتنی که ضامن موفقیتهای شخصی و اجتماعی فرد است یعنی توانمندی جلوگیری از رفتارها، تمایلات، هیجانها و عادتهایی که بروز آنها موجب مشکلاتی برای ما میشود(هامفری، 1984؛ به نقل از آیواویلین[11]، 2015).
2-2-2 ابعاد شناختی – هیجانی خودکنترلی
هامفری، 2008 ابعاد و سازههای خودکنترلی را به سه قسمت تقسیمبندی میکند و معتقد است رابطه این سه بعد یک رابطه مثبت متقابلی است به شکلی که سرمایهگذاری در هر بخش ازسه وجه خودکنترلی میتواند رشد ابعاد دیگر را پیشبینی کند. وی این سه بعد را خودکنترلی فردی، میانفردی و خودسنجی یا خودشناسی معرفی میکند.
2-2-2-1 خودکنترلی درونی
خودکنترلی فردی یا درونی از نظر هامفری(2015) بهعنوان عامل قدرتمندی برای توانایی
به تاخیر انداختن نیازها، تعدیل منطقی خواستهها و حل منطقی تعارضها تعریف شدهاست. همسو با وی، مارلین و دنزیت(2015) نیز خودکنترلی درونی یا درونفردی را اینگونه تعریف میکنند: مدیریت فرد بر امیال و نیازهای خود، توانایی تفکر منطقی و انتخاب راهبرد مناسب بدون نیاز
به عوامل خارجی با درنظرگرفتن قاعده سود و زیان.
2-2-2-2 خودکنترلی میانفردی
هامفری خودکنترلی میانفردی را قابلیت فرد در ایجاد ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران همراه با مدیریت و تسلط داشتن بر هیجانها و تکانههای خویش میداند.
مارلین و دنزیت(2015) نیز در تعریف خودکنترلی میانفردی آوردهاند: توانایی ارتباط با دیگران، با استفاده از مدیریت بر خویشتن مثل کنترل کردن خشم، کنترل رفتارهای تکانشی، انطباق ناپذیری افراطی.
2-2-2-3 خودسنجی
خودسنجی عبارت است از ارزیابی فرد از تواناییها، استعداد و مهارت، موقعیتهای آسیبزا
و آسیبپذیر خود و درجه خویش در میان دیگران( بکر و همکاران، 2014). یالن(2013)میگوید خودآگاهی مبنایی برای خودسنجی است و آن به این معنا است که افراد چگونه به خود نگاه کرده
و بر اساس این نگاه چه احساسی پیدا میکنند. بهعبارت دیگر خودآگاهی و خودسنجی، توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات، نقاط ضعف و قدرت، نیازها، ترس ها و انزجارهاست. در واقع واداشتن فرد به نگریستن به خود، اولین قدم جهت آشنایی با جنبه های مثبت و منفی است.
البته باید بدانیم مواجهه با دنیای واقعی خود، کار سختی است ولی برای تبدیل شدن به یک فرد باکفایت ضرورت بسیار دارد.
بهطور مجموع میتوان گفت خودسنجی شامل تمام نگرشها، احساسات و دانش ما درباره توانایی، مهارت و قابلیت اجتماعی است و تمام ابعاد شناختی، ادراکی، عاطفی و رویه های ارزیابی را در بر
میگیرد .
و براساس قضاوتهای قبلی، ادراکات و بازخوردهای افراد مهم در زندگی انسان شکل میگیرد
یا بهعبارتی، خودسنجی مسیری است که شخص خود را ارزیابی میکند ( ریدهار[12] و واگن[13]،2002؛ به نقل از حیدری، امیری و مولوی، 1391) .
2-2-3 نقش و ضرورت خود کنترلی
هر انسانی سبک و روش و شیوه زندگی خاصی برای خود دارد. شیوه زندگی شامل طرح ها، عادت ها، ارزش ها و نگرش ها در رفتار هایی است که فرد برای زیستن در جهان طی مدت عمر خود بهکار میبرد. عواملی که میتواند شیوه زندگی هر انسانی را تحت تأثیر قرار بدهد عبارتند از: خانواده، فرهنگ، خصوصیات جسمانی و روانی، ارزش ها و ایدئولوژی فرد، آموختن مهارت های زندگی، خلاقیت، هدف و نوع واکنش فرد در برابر مشکلات(برن، 1370).
شاید بهترین شیوه برای بیان ضرورت خودکنترلی، مقایسه آن با نظارت بیرونی باشد. میتوان ادعا کرد که اگر خود کنترلی ایجاد و تقویت گردد، کارکردی به مراتب کارآمدتر از نظارتهای خارجی دارد؛ زیرا در پاره ای از نظارتهای بیرونی، همواره این دغدغه وجود دارد که آیا از اعتبار و صحت کافی برخوردار است یا آنکه شایبه ها و غرضهای دیگری در کار بوده و زد و بندهای رفاقتی یا کینه توزانه در آن نقش داشته است. از این رو پیوسته میبایست بر ناظران و بازرسان نیز ناظران دیگری گماشت
تا مراقب صحت نظارت آنان باشند؛ و بهاین ترتیب ناظران در مرحله بالاتر نیز محتاج ناظر دیگری هستند و همین طور… در صورتی که اگر ناظران، خود دارای عامل کنترل درونی باشند،
این دغدغه و نگرانی تا میزان قابل توجهی کاهش مییابد و صحت گزارشهای آنان از ضریب اطمینان بالاتری برخوردار خواهد بود.
2-2-4 آموزش و تقویت خودکنترلی
اصطلاح آموزش خودکنترلی رفتار به اجرای روشهای خودنظارتی، خودارزیابی و خودتقویتی اشاره دارد. منظور از خودنظارتی، حفظ توجه فعال بهرخداد افکار و رفتارهای هدفمند خاص است. خودارزیابی به قضاوت در مورد میزان یا کیفیت رفتاری مربوط میشود که در مقابل برخی از ملاکها
با استانداردهای موجود تغییر میکند. خودتقویتی نیز به اجرای تقویت توسط خود فرد، در صورتی
که یک معیار خاص برای رفتار در دست باشد، اشاره دارد( فرانسیس[14]، مزو[15] و فانگ[16]، 2012).
2-2-5 خودکنترلی از نگاه دین
در قرآن کریم بر خودکنترلی تأکید و عوامل مؤثر در تقویت آن بررسی شده است و از آنچه به آن آسیب میرساند به انسانها گوشزد میشود تا بدینترتیب با پیشگیری از آنها به خودکنترلی و شخصیت سالم دست یابند.
بحث از خودکنترلی، انتزاعی است که از رفتار و منش افراد گرفته میشود. خودکنترلی همان خویشتنداری است که قرآن کریم از آن به تقوا تعبیر میکند و کرامت انسان در نزد خداوند، براساس آن سنجیده میشود: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» (حجرات: 13).
اصطلاحی خاص برای خودکنترلی در آیات وجود ندارد؛ اما در قرآن کریم آیاتی بر خودکنترلی دلالت دارند که میتوان آنها را در سه عنوان خلاصه کرد:
1ـ کنترل نفس: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ ْلا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُم(مائده: 105). اى کسانى که ایمان آوردهاید، به خودتان بپردازید. آنگاه آنکس که گمراه شده است به شما زیانى نمىرساند.
این آیه مؤمنان را از اینکه به دیگران بپردازند و خود را فراموش کنند، نهی فرموده است.
2ـ امر به مؤمنان برای کنترل و حفظ خویش و اهلشان: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ» (تحریم: 6)؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، خود و کسانتان
را از آتشى که سوخت آن، مردم و سنگهاست حفظ کنید.
3ـ توجه دادن به عواقب ضعف خودکنترلی: «لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى»: کنترل کردن یا کنترل نکردن نفس دامنگیر خود شخص است: هیچکس جز بر زیان خود عملی انجام نمىدهد، و هیچ باربردارى بار عمل دیگرى را بر نمىدارد (انعام، 164).
بیشترین آیاتِ حکایتگر خودکنترلی در قرآن کریم، مربوط به نفس و قلب است؛ همانگونه که در آیات یادشده مشاهده شد، این نفس است که باید مراقب اعمال و رفتارش باشد و همواره بر خود مسلط باشد که به خطا نرود.
در ضرورت خودکنترلی، کافی است نظری به منابع اسلامی دیگر بیفکنیم و روایاتی را که توصیه به مراقبت از خویش میکنند و خودکنترلی را با بیان رسا ابراز میدارند، مورد توجه قرار دهیم و با استناد به کلام نورانی حضرت علی (علیه السلام ) که میفرمایند: اجعل من نفسک علی نفسک رقیبا: از خودت مراقبی بر خویشتن قرار ده(نهج البلاغه،510).
[2] . Cleputri, Y.m.
[3] . Claire, L.
- 2. Weber, E.
- 1. Stephanie, L.B.
- 2. Roth, A.B.
- 3. Michelle, A.C.
- John, P.W.
- 5. Mccullough, M.E.
- 6. Willoughby, B.L.B.
- 7. AuEvelyn, W.M.
[13]. Waggen, L.
[14]. Francis, S.E.
[15]. Mezo, P.G.
[16].Fung, S.L.